بیست و هشت اردیبهشت از راه رسید. طبق برنامهریزی انجام شده ، ۱۱ کودک کلاس اولی به گروههای ۳ و ۴ نفری تقسیم شدند و قرار بود که اولین کلاس مرور و تمرین حضوری را در موسسه برگزار کنیم.
کلاس ضدعفونی شده بود و آماده بود تا دوباره از صدای گرم معلم و دانش آموزان پر شود. بچهها هم هر کدام سر ساعت، با ظاهری مرتب و آراسته همراه با کیف و کتاب و با یک دنیا شور و اشتیاق آمده بودند تا دوباره در کلاس بخوانند و بنویسند و بشنوند.
معلم کلاس اینگونه تعریف کرد: تمیزی و آراستگی بچهها بینظیر بود. هر کدام داخل ماسکهایشان یک دستمال هم گذاشته بودند و بعد از گذشت نیم ساعت آن را تعویض کردند. درخشش چشمانشان، گویای ذوقشان برای آمدن بود و در جواب این سوال که «وقتی روز گذشته خبردار شدید که امروز به کلاس درس خود میآیید چه حسی داشتید؟» یکی گفت: «خانم من دیشب اصلا خوابم نبرد» و دیگری گفت: « خانم من بیشتر دلم برای دیدن شما تنگ شده بود» و آن یکی :«خانم من دلم قلنبه شده بود براتون» و … .
کلاس رفع اشکال شروع شد و دوباره شوق حرکت در ما زنده شد.
امید است که با همراهی حامیانمان بتوانیم حمایتمان از کودکان را ادامه دهیم و هر کودکی که شوق یادگیری دارد به سبب محرومیتهایش، از لذت یادگیری باز نماند.