گزارش عملکرد بهار و تابستان 1404

در گزارش عملکرد بهار و تابستان، بخشی از تلاش‌ها، پروژه‌ها و دستاوردهایی را مرور می‌کنیم که با هم ممکن شده‌اند؛ گام‌هایی مستمر برای امید به ساختن آینده‌ای که در آن هیچ زنی بی‌صدا و هیچ کودکی بدون فرصت رشد نباشد.
این مسیر، بدون اعتماد و حمایت شما معنا نداشت.سپاس که در کنار ما برای رشد، برابری و امید ایستاده‌اید.

توزیع لوازم تحریر – مهر 1404

با پشتیبانی حامیان همیشگی مهروماه امسال هم توانستیم لوازم‌التحریر و ملزومات مدرسه شامل کیف و کفش و روپوش مورد نیاز کودکان را تامین کنیم. این بار نیز با هم توانستیم قدمی دیگر برای فراهم‌کردن فرصت برابر آموزشی برداریم و شادی آغاز سال تحصیلی را به دل کودکان بازگردانیم.

سپاس از همراهانی که باور دارند هر کودک، شایسته‌ی آموختن و رؤیاپرداختن است.

🔸بیانیه جمعی از فعالان مدنی در اعتراض به فشارها بر تشکل‌های مردم‌نهاد

در هفته‌های اخیر، موج تازه‌ای از فشار و محدودیت علیه تشکل‌های مردم‌نهاد در کشور آغاز شده است.پلمپ دفتر جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان و بازداشت مجدد آقای حسین میر‌بهاری، از بنیان گذاران این جمعیت، اقدامی است که نه‌تنها با اصول انسانی و مدنی ناسازگار است، بلکه به‌روشنی خلاف روح قانون اساسی و تعهدات بین‌المللی ایران در زمینه آزادی تشکل‌هاست.
در همین مسیر، دو سال بلاتکلیفی و عدم تمدید مجوز انجمن حمایت از حقوق کودکان و نیز فشارها و تهدیدهای اخیر شهرداری برای بازپس‌گیری فضاهای در اختیار انجمن‌ها و گروه‌های مدنی، این نگرانی را ایجاد می‌کند که سیاست رسمی کشور در قبال نهادهای مدنی بیش از گذشته به سمت حذف و انکار استوار شده است.این تصمیم‌ها و اقدامات محدودکننده نه نشانه قانون‌مندی، بلکه نشانه بی‌اعتمادی عمیق به جامعه مدنی است؛ بی‌اعتمادی‌ای که سرمایه اجتماعی کشور را فرسایش داده و مشارکت شهروندان را به حاشیه می‌راند.در چنین فضایی، طرحی که این روزها با عنوان «قانون جدید تشکل‌های مردم‌نهاد» در مجلس در حال بررسی است، نه اصلاح‌گر بلکه تکمیل‌کننده همین روند است.
این طرح با واگذاری اختیار صدور و لغو مجوزها به نهادهای دولتی و امنیتی، عملاً موجودیت تشکل‌های مستقل را تهدید می‌کند و مفهوم «مردم‌نهاد» را به «دولت‌نهاد» تبدیل خواهد کرد.ما جمعی از فعالان مدنی، پژوهشگران و داوطلبان اجتماعی، نسبت به این مسیر هشدار می‌دهیم:
۱- جامعه‌ای که در آن فعالیت تشکل‌های مدنی محدود شود، نظارت اجتماعی و جلب مشارکت های مردمی را در کاهش آلام مردم بویژه محرومان، از دست خواهد داد. زمینه های فقر، نابرابری و بزهکاری را تقویت خواهد کرد.
۲- تضعیف نهادهای مستقل، به معنی حذف یکی از آخرین روزنه‌های اعتماد و امید اجتماعی است.
ما خواستار توقف فوری برخوردهای محدودکننده با تشکل‌ها، آزادی آقای میر‌بهاری و فک پلمپ دفتر جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان، تمدید مجوز قانونی برای انجمن حمایت از حقوق کودکان، پایان دادن به فشارها و تهدیدهای شهرداری علیه نهادهای مدنی که در املاک شهرداری مستقر هستند، و بازنگری کامل در طرح قانون تشکل‌ها با مشارکت واقعی نهادهای مدنی هستیم.

گزارش عملکرد شش ماه نخست سال 1404

در شش‌ماهه‌ نخست سال، مسیر پرکار و پرباری را پشت سر گذاشتیم. در این گزارش، مروری کلی بر مهم‌ترین فعالیت‌ها و دستاوردهایی داریم که در راستای تحقق اهداف موسسه و حمایت از زنان و کودکان در معرض آسیب انجام شده است.

خلاصه_گزارش_فعالیت_های_شش_ماه_نخست_۱۴۰۴

گزارش شش ماه اول 1404

گزارش مالی شش ماه نخست سال 1404

نیم‌سال دیگر گذشت و ما هنوز کنار همیم.

با شفافیت، با اعتماد، و با امید به تغییر.

گزارش مالی شش‌ماهه‌مان منتشر شده؛

گامی کوچک در مسیر بزرگ توانمندسازی زنان و کودکان.

برای ادامه راه، همچنان به همراهی شما نیاز داریم.

راه‌های مشارکت

شماره حساب:۲۰۲-۸۵۰-۵۳۵۸۸۱۳-۱

شماره کارت:۶۲۷۴۱۲۱۹۴۰۰۰۱۶۱۳

شماره شبا:IR۱۳۰۵۵۰۰۲۰۲۸۵۰۰۵۳۵۸۸۱۳۰۰۱

🔻روایت پروانه؛ زن، مادر، مهاجر

پروانه ۳۵ ساله است؛ مادری با چهار فرزند، دو دختر و دو پسر. سال‌هاست زندگی‌اش میان ایران و افغانستان در رفت‌وآمد است، اما در هیچ‌کدام از این دو سرزمین، جایی که خانه‌ی واقعی‌اش باشد پیدا نکرده است.
ازدواج، آغاز سفر پرچالش او بود. پس از مهاجرت به ایران، خیلی زود فهمید آنچه در انتظارش است، نه آرامش یک زندگی مشترک، بلکه خشونت، ناسازگاری و فشارهایی است که در خانه‌ی خانواده‌ی همسر تجربه کرد. برای رهایی، به افغانستان بازگشت و مدتی کوتاه در خانه‌ای مستقل توانست طعم آرامش را بچشد. اما آینده‌ی فرزندانش او را دوباره به ایران کشاند.
در ایران، مشکلات رنگ دیگری گرفت. همسرش با اعتیاد و بی‌ثباتی شغلی دست‌به‌گریبان بود و بار زندگی روی شانه‌های پروانه افتاد. او با خیاطی و کارهای کوچک سعی کرد فرزندانش را سرپا نگه دارد و اندکی استقلال مالی به دست بیاورد. اما سال‌ها فشار و مبارزه، جسم و جانش را خسته کرده است. خودش می‌گوید: «خیلی جنگیدم، خیلی مبارزه کردم… خسته شدم.»
پروانه، مثل بسیاری از زنان مهاجر و پناهنده، نه در افغانستان و نه در ایران پناه و حمایت واقعی ندارد. او با تبعیض، بی‌مهری، نگاه‌های قضاوت‌گرانه و کمبود حمایت‌های قانونی و اجتماعی دست و پنجه نرم می‌کند. نگرانی بزرگش آینده‌ی فرزندانش است؛ آینده‌ای که میان ناامنی، اعتیاد و خشونت گم نشود.
او نمادی از هزاران زن مهاجر است که میان مرزها و قوانین، میان بقا و امید، میان ماندن و رفتن سرگردانند. زنانی که بار زندگی و تربیت نسل بعد را به دوش می‌کشند، اما از ابتدایی‌ترین حقوق و حمایت‌ها محرومند.
سؤال اصلی اینجاست: تا کی قرار است زنان مهاجر و پناهنده، بار این همه بی‌پناهی را تنهایی به دوش بکشند؟ چه کسی مسئول شنیدن صدای آن‌ها و ساختن آینده‌ای امن‌تر برایشان است؟