از اواسط دهه هفتاد به اینطرف دولت ها کم کم از مسئولیت اجتماعی خود در مقابل توده ها کاستند و تامین نیازهای تهی دستان و اقشار فرودست را به بازار سپردند.پیامد این چرخش خروج جمعیت زیادی از شهروندان از قلمرو حمایت دولت و فرصت های رسمی شده و به ناگزیر برای بقا ، به خودشان تکیه کردند.
یکی از پیامدهای این سیاستها گسترش حاشیه نشینی و سکونتگاههای غیررسمی است.حدود 30 درصد جمعیت شهری یعنی 20 میلیون نفر از جمعیت کشور در سکونتگاههای غیررسمی و حاشیه هاو بافت فرسوده زندگی می کنند. سکونتگاههای غیررسمی به صورت غیرقانونی و خارج از برنامه ریزی رسمی ساخته شده اند و در آنها مهاجران روستایی و نیازمندان و تهیدستان زندگی می کنند.حدود 12 میلیون نفر در سکونتگاههای غیررسمی وحاشیه های شهری و 8 میلیون نفر در بافتهای فرسوده زندگی می کنند.
سکونتگاههای شهری 2 درصد افزایش رشد داشته اند اما سکونتگاههای غیررسمی و مناطق حاشیه تهران 18 درصد رشد داشته که همه اینها نشان از بدتر شدن وضعیت اقتصادی و کوچک تر شدن سبد خانوار است.در این رابطه باید 30 درصد از سبد خانوار به مسکن اختصاص یابد و اگر بیشتر از این میزان بشود برای حفظ توازن باید به مناطق حاشیه ای مهاجرت کنند که باعث گسترش حاشیه نشینی میشود.( به نقل از عضو کمیسیون عمران مجلس).
فرحزاد از محله های تاریخی شمال تهران ، سکونتگاهی در مسیر جاده امامزاده داوود و در مجاورت رودخانه فرحزاد بوده و به مرور زمان با توسعه پایتخت ، به محدوده شهر تهران ملحق شده است.این محله دارای وسعت تقریبی 220 هکتار می باشد.
ساکنین فرحزاد از بومی های قدیمی محله گرفته تا اقشار بسیار فقیر و کم توان در همین پهنه در خانه هایی با متراژ میانگین 80 مترمربع زندگی می کنند.باغات بزرگی هنوز در کنار رود دره به حیات خود ادامه می دهند که بعضا مالکین آنها دیگر ساکن این محله نیستند.بر طبق آخرین آمار رسمی اعلام شده 20000 و بقولی (30000 نفر) نفر جمعیت در این محل ساکن هستند که فقط 11 درصد آن متولدین فرحزاد می باشند. 20 درصد هم مهاجرین اتباع می باشند که غالبا در زمره اقشار تهیدستان قرار می گیرند.به عبارتی 69 درصد بافت جمعیتی مهاجرین شهرها و روستاهای مختلف ایرانی هستند که بنا به شرایط اقتصادی و جستجوی کار به این منطقه پناه آورده اند.خانواده های آبرومند زیادی در این محل زندگی می کنند که توانشان در حد مالکیت خانه های نقلی و خودساخته اینجا است.دو سوم ساکنین محل مستاجر هستند . عوامل زیادی باعث چرخش فرحزاد دیروز به فرحزاد امروز شده است.
تعلل در تصویب و اجرای طرح تفصیلی باعث عدم رشد مناسب محله همگام با محلات مجاور شده و اجاره بهای کمتر خانه های نقلی از سویی و رونق ساخت و ساز در مناطق 1و 2 تهران (در دورانی) از سوی دیگر ، عاملی برای گزینش کارگران ساختمانی و بخش خدماتی برای اسکان در این محله بوده است.همانطور که در مقدمه اشاره شد افزایش اختلاف طبقاتی و خالی تر شدن سفره ها باعث کاهش سهم هزینه مسکن در سبد خانواده ها شده و به ناچار به مناطق حاشیه کوچ کرده و با شیوه های غیر رسمی برای خود سرپناهی تهیه کردند. داشتن سرپناه از حقوق اولیه هر انسانی است.
تغییرات بافت جمعیتی و سکونتگاه فرحزاد راسالها مسئولین و شهرداری در جریان بوده اما تعلل در رسیدگی به وضعیت آن باعث افزایش آسیب پذیری منطقه شد.
سال 94 شهرداری وقت عملیات اجرایی طرح ادامه پارک نهج البلاغه از رود دره را کلید زد.خانه های زیادی را از مالکین خریده و اقدام به تخریب آنها نمود.اما متاسفانه در نیمه راه فعالیت ها متوقف و تمام نخاله های ساختمانی به حال خود رها شدند.به مرور زمان این خرابه ها محل اسکان کارتن خوابها و معتادین گشته و بی توجهی مسئولین به این امر باعث افزایش آسیب در این محله شد چناچه رفته رفته دره فرحزاد تبدیل به یکی از پاتوقهای اصلی خرید و فروش مواد در تهران شد.
مهاجرت اقشار بسیار تهی دست و کم توان از شهرستانهای دیگر و همچنین مهاجرین افغانستانی سبب شکل گرفتن بافت ناهمگون قومیتی در این محله شده است.
یکم دی ماه 98 در پی یک اقدام ضربتی با همکاری شهرداری و دادستانی و آبفا و نیروی انتظامی همزمان با براه انداختن بولدوزر برای جمع آوری نخاله های جامانده از طرحهای ناتمام شهرداری اقدام به جمع آوری معتادین و دستگیری سردسته های پاتوقها و فروشنده های مواد کردند.
این حرکت بدون اعلام به اهالی و آمادگی قبلی صورت گرفت و همزمان آسیب زیادی به باغات کنار رود دره و در مواردی به قطع درختان انجامید. بعد از این اقدام صحبت از طرح های جدید شهرداری برای محله به نام اکو پارک و ژینایی صورت گرفت.در جلساتی که شهرداری برای ارائه طرح های فوق برگزار کرد ،این طرحها فقط در حد نمایش پاورپوینت بدون ذکر جزئیات دقیق صورت گرفت چنانچه هنوز برای همه اهالی و ساکنین محل این طرحها شفاف و دقیق مشخص نمی باشند.
متاسفانه چند سالی است که برای فرحزاد نسخه های مختلفی پیچیده میشود. همه اینها در نبود طرح تفصیلی و جامع است که طرحهای دیگر سربرمی آورند.
بی شک هیچ کس مخالف آبادانی و توسعه نیست و هر ایرانی از شهری آباد و زیبا و توسعه یافته دفاع می کنه و هم قدم برمیدارد.اما توسعه دارای محورهای بیشتری است که شاید برای پروژه هایی نظیر اکوپارک بتوان از توسعه کالبدی و اجتماعی و اقتصادی و زیست محیطی نام برد.
اگر طرح هایی مانند ژینایی یا اکو پارک درمحور کالبدی قابل تعریف باشند نیاز به مطالعات و طرحهای محورهای دیگر نیز می باشد.قطعا برای مسئولین ارائه دهنده طرح مطالعات اقتصادی صورت گرفته و از نظر آنها جنبه اقتصادی طرح جوابگو بوده که به این جریان دست زده اند و یا کارشناسان محیط زیست از این منظر طرح را مورد مطالعه قرار می دهند هر چند آقای حسینی میلانی رئیس کمیته محیط زیست شورای شهر در خصوص اکو پارک چنین اظهار می دارند که اکو پارک یک ایده است و هیچ طرح مصوب و مبتنی بر اسناد بالا دستی در این رابطه وجود ندارد طرح مصوبی که در باره آنجا وجود دارد ساماندهی رودخانه فرحزاد است. تخریب منابع طبیعی در این منظقه در دست ارزیابی است.
از آنجا که حوزه فعالیت موسسه مهر و ماه ، اجتماعی می باشد در اینجا از منظر پیامدهای اجتماعی طرح ، نکاتی چند در این رابطه مطرح میشود.
همانطور که اشاره شد اقشار گوناگونی در فرحزاد ساکن هستند و لازم است طرح جدید منافع همه اقشار را در بر بگیرد.از مالکین باغات و مالکین خرد تا مستاجرین و اقشار بسیار فرودست و کم برخوردار را باید شامل شود.
یکی از مشکلات اصلی بیشتر مالکین فرحزاد نداشتن سند رسمی می باشد چرا که اولا در بافت قدیمی که روستایی بوده معاملات همیشه همانند مناطق روستایی ، قولنامه ای صورت می گرفته و از طرفی مالکیت زمینهای فرحزاد همیشه مورد مناقشه بوده که هیچگاه همتی برای حل این مسئله از طرف مسئولین صورت نگرفته است.در حرکت ضربتی شهرداری بسیاری از باغات آسیب جدی دیده اند و به حریم باغات تجاوز شده است. لازم است تعیین حریم و بستر رودخانه با جلب نظر مالکین صورت پذیرد. از طرفی اکثریت ساکنین فرحزاد در بافت فرسوده و غیر ایمن خانه های نقلی خود ساخته ای زندگی می کنند که غالبا دارای سند نبوده و بصورت قولنامه ای دست به دست می گشته. از طرفی دو سوم ساکنین فرحزاد مستاجرانی هستند که از سر نداری در خانه های بسیار کوچک و غیر ایمن و بد فرم فرحزاد سکنا گزیده اند.
حال هر طرحی که بخواهد تغییری در این بافت ایجاد کند آیا نیاز به پیوست اجتماعی ندارد؟ساکنین محل می پرسند قرار است ما کجا برویم؟آواره کجا بشویم؟ چه تدبیری برای اقشار مختلف ساکن فرحزاد دیده شده است؟درنشست ها مسئولین شهرداری فقط صحبت از جمع آوری معتادین و سرباندها می کنند که در جای خود نوع جمع آوری بحث دارد ف اما با اینحال بزرگنمایی حضور معتادین و سرباندها ، آیا تقلیل دادن مسائل فرحزاد نیست؟ هرچند تجربه های بسیاری مانند هرندی و مولوی نشان داد که شیوه جمع آوری صرف بدون رسیدگی به وضعیت زندگیشان و نداشتن رویکرد توانمندسازی نتیجه ای به جز تعویض جا و گسترش آسیب ندارد. کارتن خوابها و معتادین چند درصد جمعیت فرحزاد هستند؟ تکلیف خانواده های آبرومند که با سیلی صورتشان را سرخ نگه می دارند چیست؟اقشار فرودست و تهیدستان قربانی ساختار نابسامان اقتصادی هستند که قرار نیست همه تاوان توسعه های یکطرفه و اقتصاد آزاد را بپردازند.این طرح چه اکو پارک باشد په طرح ژینایی باشد ، نیاز به پیوست اجتماعی دارند .
تجربه نشان داده است که همه رویکردهای صرفا عمرانی خواسته یا ناخواسته، در عمل به تداوم و رشد سکونتگاههای غیررسمی منجر شده و میشود. چرا که اولا حضور رو به رشد این سکونتگاهها بهویژه در شش دهه اخیر ناشی از ناموزونی برنامههای توسعه و توزیع نابرابر منابع و حذف اقشار کمدرآمد در تسهیم منافع ملی بوده است. در دیدگاه اول تلاش روزانه میلیونها نفر از شهروندان این سرزمین برای تأمین سرپناهی حداقلی غیرقانونی شمردهشده و بدینوسیله صورتمسئله پاک میشود
همانطور که برای هر طرح عمرانی بودجه ای تخصیص داده میشود که فاز های مختلف آن توسط متخصصین صورت گیرد در پیوست اجتماعی آن هم نیاز است پیامدهای این مداخله در بعد اجتماعی بررسی و طرحهای متناسب آن ارائه شود که حافظ منافع همه دینفعان باشد.
مهمترین عامل موفقیت هر طرحی در محل ،میزان مشارکت های مردمی در مسائل سکونتگاهی است.عدم اطلاع ساکنین محل از طرحهای فوق ، عدم استقبال و ترس ساکنین از وضعیت پیش آمده را به همراه داشته و همه در بهت آینده نامشخص خود فرو رفته اند.
همانطور که شروع طرح ناتمام ادامه پارک نهج البلاغه باعث توسط شهرداری و باعث افزایش یک باره اجاره خانه ها در محله فرحزاد شد ،اکنون هم اجرای فاز اول طرح اکو پارک بدون ارزیابی اثرات جانبی آن در حال حاضر باعث جهش اجاره ها در همین مدت کوتاه شده است.فرحزاد دارای مسائل پیچیده قومیتی و فرهنگی است که این تعارضات گاه مشکلات بزرگی را آفریده لذا هر گونه مداحله ناسنجیده فقط باعث هم زدن این وضعیت میشود که میتواند مسئله آفرین هم باشد.
درست است که مشکلات اساسی اقشار تهی دست ، ساختاری است ولی با توجه به نداشتن چشم اندازی برای تغییرات بنیادی باید دنبال راه حلهای ممکن گشت که در مطالعات تخصصی می توان امیدی به ارائه طرحهایی در این راستا داشت.
تجربه های موفق در این زمینه کم نبوده اند چه در کشورهای آسیایی چه در داخل ایران که همگی می توانند در مطالعات اجتماعی مد نظر قرار گیرند.
ارتقا تدریجی سکونتگاههای غیررسمی نیازمند پیوستهای اجتماعی می باشد.
موسسه مهر و ماه در دفاع از اقشار فرودست فرحزاد همچنان آمادگی مشارکت در تهیه پیوستهای اجتماعی طرح فوق را داشته و به مسئولین ذیربط نیز اعلام کرده است.