بار ديگر شاهد اجرای طرح جمعآوری كودكان كار در خيابان از سوی مسئولين دولتی هستيم. طرحی كه ناكارآمدی خود را بيش از سی و دو بار تجربه نتوانسته به مسئولين ثابت كند. آنچه كه كودكان را به سرچهارراهها میكشاند فقر خانواده است و با دستگيری كودكان، فقر از بين نخواهد رفت. بارها در جلسات مشتركی كه ما، سازمانهای مردمنهاد با نهادهای مسئول و ذيربط در اين خصوص داشتيم، زوايای مختلف اين روش مورد ارزيابی قرار گرفته. بعضاً از طرف برخی نهادهای رسمی كشور نيز رد شدهاست. اما مشخص نيست با چه توجيهی دوباره اين طرح كه از ابتدا انتهايش آشكار است اعتبار گرفته و شروع شدهاست.
آيين نامهی «ساماندهی كودكان كار و خيابان در سال ٩٢» با بازنگری كارشناسانه توسط وزارت رفاه و دو تن از نمايندگان سمنها تبديل به آييننامهی حمايت اجتماعی شد و در مجموع نگرش درست و منطقی نسبت به پديدهی كودک كار دارد. با آنكه در جلسات متعدد با مسئولين، ما سمنها خواهان اجرای آييننامهی فوق شديم، اما مشخص نيست كه چرا آييننامهی فوق از دستور كار خارج شده است. ادعا شدهاست كه در طرح جديد جمع آوری كه زير نظر فرمانداری و با همكاری سازمان بهزيستی، وزارت كشور، نيروی انتظامی و شهرداری، صورت میگيرد، كودكان كار به مركز فوريتهای اجتماعی كه وابسته به فرمانداری و شهرداری است منتقل میشوند. گفته شدهاست كه پس از ارزيابی اوليه به مراكز وابسته به شهرداری سپرده میشوند. طبق اظهارات معاون امور اجتماعی سازمان بهزيستی، متناسب باوضعيت خانوادگی اين كودكان، رويكردهای مراكز نيز متفاوت خواهد بود. طبق اظهارات ايشان اگر خانوادهای فقر مالی داشته باشد اقدامات حمايتی برای آن خانواده انجام خواهد شد. حال سوال اينجاست كه واقعاً معاون امور اجتماعی اطلاع ندارند كه فقر مالی دليل عمدهی حضور كودكان در خيابان است؟ واقعا نياز است كه كلی اعتبارات هزينه شود و كودكان را از خانوادههايشان جدا كنيد كه مصداق بارز كودکآزاری است و در مراكزی نگهداری كنيد و كلی هزينهی كارشناسی صورت گيرد كه مشخص شود فقر مالی در خانواده، آنها را به خيابان كشانده؟ سمنها بارها در جلسات به مسئولين اعلام كردند كه بيشتر كودكان كار در سمنها دارای پروندههای مددكاری هستند و تمام مراحل كارشناسی كه در اين طرح ديده شدهاست در سمن ها انجام شده است و نيازی به گرفتن كودكان و جدا كردنشان از خانواده نيست و به راحتی ميتوانند از اين مرحله به بعد كه بعد حمايتي است، در ارتباط با خانواده كودک ادامه دهند اما حكمت تكرار روشهای بیپاسخ را در كجا بايد جستجو كرد. اگر واقعاً مسئلهی رسيدگی و حمايت از كودكان كار است پس چرا فقط كوكان كار در خيابان مسئله شده است؟ كودكانی كه در كارگاههای زيرزمينی كار میكنند يا كودكان كار در كوره پزخانهها، مزارع، رستورانها و … كجای اين طرح هستند؟ بیشك اصلاح منظرهی شهری اولويت اول مسئولين بوده است. به عبارتی پاک كردن صورت مسئله با دستگيری كودكان، نه فقر خانواده ازبين میرود و نه كودک كار از كار دست میكشد، چرا كه نياز خانواده هنوز پابرجاست. به اعتراف خود مسئولين بهزيستی بيش از ٨٥ درصد كودكان كار در خيابان به همراه خانواده خود زندگی میكنند و عباراتی نظير وجود مافياهای كار كودكان برای توجيه طرح است. اين طرح فقط باعث ميشود تعداد بيشتری از كودكان كار از خيابانها به كارگاههای زيرزمينی پناه ببرند، كه خطرات بسيار جدی تری برای مورد آزار قرار گرفتن اين كودكان بههمراه خواهد داشت. اميدواريم مسئولين از اجرای طرحهای ضربتی و قهری و تكراری ناكارآمد به سمت حركتهای بنيادیتر رفته و از تجربيات سودمند و دلسوزانه سمنها و دانش اساتيدی كه سالها در اين زمينه مطالعه و كار كردهاند و صاحب انديشه هستند، استفاده برده و برای طرحی همه جانبهتر و كارشناسیتر شده هزينه كنند. اين معضل در بسياری از كشورها با طرحهای اصولی و غير قهری حل شدهاست. آسيب اجتماعی را نمیتوان با طرحهای ضربتی و عاجل از ميان برد.