🖌️نامه‌ای به کاترین راسل؛ رئیس اجرایی صندوق کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف)

ما جمعی از سازمان های غیر دولتی ایرانی فعال در حوزه ی حقوق کودک با بیش از سه دهه فعالیت، با نگرانی عمیق نسبت به فاجعه انسانی جاری در غزه، این نامه را خطاب به یونیسف ارسال می کنیم. کودکان غزه تحت محاصره ای غیر انسانی با محدودیت شدید دسترسی به غذا، آب آشامیدنی، دارو و سرپناه، در معرض گرسنگی، بیماری های قابل پیشگیری و مرگ قرار دارند.گزارش های یونیسف و سازمان بهداشت جهانی نشان می دهد بیش از ۷۱۰۰۰ کودک زیر پنج سال در غزه دچار سوءتغذیه حاد هستند و از اکتبر ۲۰۲۳، ده ها کودک به دلیل گرسنگی و نبود مراقبت های پزشکی جان باختند. این شرایط نقض آشکار مواد ۶ (حق حیات)، ۲۴ (حق دسترسی به خدمات بهداشتی) و ۲۷ (حق برخورداری از استاندارد مناسب زندگی) کنوانسیون حقوق کودک است.یونیسف به عنوان نهاد موظف در حفاظت از حقوق کودکان، مسئولیت غیرقابل انکاری در دفاع از کودکان غزه دارد. با این حال، اقدامات کنونی یونیسف در پاسخ به این بحران با فوریت و عمق فاجعه همخوانی ندارد، که این امر اعتبار یونیسف را به خطر می اندازد.‌ما از یونیسف می خواهیم فورا اقدامات زیر را اجرایی کند:
۱- تضمین دسترسی به کمک‌های بشردوستانه: هماهنگی با شرکای بین المللی برای ارسال فوری غذا، دارو و تجهیزات پزشکی به کودکان غزه
۲- افزایش آگاهی جهانی: راه اندازی کمپین جهانی برای جلب توجه به وضعیت کودکان غزه و درخواست رفع محاصره
۳- فشار دیپلماتیک: استفاده از نفوذ یونیسف برای بازگشایی گذرگاه ها و رفع محدودیت های کمک رسانی
۴- گزارش‌دهی شفاف: انتشار گزارش های منظم و دقیق از وضعیت کودکان غزه و اقدامات یونیسف
۵- پیگیری حقوقی: حمایت از تحقیقات بین المللی در مورد نقض حقوق کودکان در غزهبی عملی یونیسف می تواند اعتماد جهانی به این نهاد را از بین ببرد.‌کودکان غزه به اقدامات فوری و موثر نیاز دارند، نه صرفا بیانیه‌
ما بر ضرورت اقدام فوری، موثر و مستند تاکید داریم و آمادگی خود را برای هرگونه همکاری در راستای حمایت از کودکان غزه اعلام می داریم.با احترام و تاکید بر اقدام فوری
رونوشت: نمایندگی یونیسف در جمهوری اسلامی ایران
امضا کنندگان:انجمن حمایت از حقوق کودکانانجمن پرنده درخت کوچکانجمن پژوهش های آموزشی پویاانجمن تلاشگران یاری همدلانجمن دوستداران کودک پویشانجمن حمایت از کودکان کارانجمن یاریگران کودکان کار پویاجمعیت دفاع از کودکان کار و خیابانگروه فرهنگی اجتماعی کیاناموسسه توانمندسازی زنان و کودکان مهروماه
#کودکان_غزه #پیمان_نامه_جهانی_حقوق_کودک #یونیسف

در نامه سرگشاده به مرجع ملی حقوق کودک عنوان شد

توقف اخراج دسته‌جمعی کودکان افغانستانی بدون همراه

جمعی از سازمان‌های مردم‌نهاد، کنشگران حقوق کودک، پژوهشگران اجتماعی و فعالان مدنی نامه‌ سرگشاده‌ای درباره موج گسترده اخراج جمعی پناه‌جویان افغانستانی به‌ویژه کودکان منتشر کردند. در این نامه آمده است: «ما، جمعی از سازمان‌های مردم‌نهاد، کنشگران حقوق کودک، پژوهشگران اجتماعی و فعالان مدنی، با استناد به قوانین داخلی و بین‌المللی که ایران متعهد به اجرای آن است، نگرانی عمیق خود را نسبت به موج گسترده اخراج جمعی پناه‌جویان افغانستانی، به‌ویژه کودکان، اعلام می‌داریم.

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

شرق: جمعی از سازمان‌های مردم‌نهاد، کنشگران حقوق کودک، پژوهشگران اجتماعی و فعالان مدنی نامه‌ سرگشاده‌ای درباره موج گسترده اخراج جمعی پناه‌جویان افغانستانی به‌ویژه کودکان منتشر کردند. در این نامه آمده است: «ما، جمعی از سازمان‌های مردم‌نهاد، کنشگران حقوق کودک، پژوهشگران اجتماعی و فعالان مدنی، با استناد به قوانین داخلی و بین‌المللی که ایران متعهد به اجرای آن است، نگرانی عمیق خود را نسبت به موج گسترده اخراج جمعی پناه‌جویان افغانستانی، به‌ویژه کودکان، اعلام می‌داریم. بر پایه گزارش‌ها و شواهد میدانی گردآوری‌شده از سوی برخی نهادهای غیردولتی فعال در زمینه حمایت از حقوق کودکان، اخبار و گزارش‌های غیررسمی از فعالان مستقل مدنی و همچنین گفت‌وگو با خانواده‌های افغانستانی ساکن در ایران، موارد متعددی از نقض آشکار و سیستماتیک حقوق بنیادین کودکان افغانستانی در ماه‌های اخیر به چشم می‌خورد. این موارد، نه‌تنها اصول اساسی حقوق کودک بلکه تعهدات رسمی دولت ایران در برابر اسناد ملی و بین‌المللی از جمله قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، قانون مدنی، قانون حمایت از اطفال و نوجوانان مصوب 1399، کنوانسیون حقوق کودک 1989 و کنوانسیون حقوق پناهندگان 1951 را به چالش می‌کشد. مستند به گزارش‌ها، برخی از خانواده‌ها، سال‌ها در ایران اقامت داشته‌اند و فرزندان‌شان به صورت رسمی یا غیررسمی در حال تحصیل، درمان یا آموزش حرفه‌ای بوده‌ و از همه مهم‌تر در ایران متولد شده و در حقیقت و علی‌القاعده باید به‌عنوان تبعه ایرانی به رسمیت شناخته می‌شدند. این نمونه‌ها تنها بخشی از وضعیت بحرانی هزاران کودک است که طی هفته‌های گذشته گاه بدون همراه، گاه با وجود مدارک هویتی و گاه نیازمند درمان پزشکی از ایران اخراج شده‌اند، تا جایی که می‌توان از نوعی «اخراج کور» برای توصیف این وضعیت استفاده کرد. طبق آمار رسمی و تخمین‌های میدانی، بیش از پنج هزار کودک بدون همراه طی ماه‌های گذشته به افغانستان بازگردانده شده‌اند. این در حالی‌ است که تبعات این تصمیمات و اقدامات نه تنها غیرقانونی و خلاف کرامت انسانی و مصلحت کودکان است، بلکه اثرات شدید منفی آن برای سال‌ها با این کودکان خواهد ماند». در این نامه همچنین یادآوری شده: «وضعیت اسفناک این کودکان، حاصل بی‌توجهی عمیق، و نبود سازوکارهای قانونی، ساختاری و اجرائی لازم برای دفاع از کودکان طی سال‌های متمادی بوده و به همین دلیل باید در وهله اول اخراج کودکان متوقف، و در مراحل بعدی نسبت به اجرای قوانین حمایتی موجود عمل و در موارد سکوت یا نقض قوانین با نگاهی همه‌جانبه و با در نظر گرفتن اصل نبود تبعیض و اصل مصالح عالی کودکان این قوانین ایجاد یا اصلاح شوند». در ادامه هم به برخی از تعهدات قانونی و موارد نقض حقوق کودک اشاره شده است:

۱. نقض حق تحصیل

مطابق ماده ۶ قانون حمایت از اطفال و نوجوانان، همه کودکان در ایران -فارغ از تابعیت– باید تا پایان دوره متوسطه از حق تحصیل برخوردار باشند. مطابق این ماده دستگاه‌های دولتی و قضائی از جمله وزارت آموزش‌و‌پرورش مکلف به تضمین و اطلاع‌رسانی درباره این حق و جلوگیری از هرگونه اخلال در آن است. همچنین، ماده ۳۰ قانون اساسی آموزش را حق همگان دانسته و دولت را موظف به تأمین آموزش رایگان برای همه تا پایان دوره متوسطه کرده است. با این‌ حال، اخراج اجباری کودکان دانش‌آموز، به استناد موارد متعددی که روزانه گزارش می‌شود، نشان‌دهنده نقض سیستماتیک این حق است. بسیاری از این کودکان، تنها در میان سال تحصیلی از کلاس درس جدا شده‌اند و هیچ روند جایگزین یا جبرانی برای آنها طراحی نشده است.

۲. آسیب به سلامت جسمی و روانی

بر اساس ماده ۳ و ماده ۱۵ قانون حمایت از اطفال و نوجوانان، و نیز ماده ۲۴ کنوانسیون حقوق کودک، دولت موظف به پیشگیری از آسیب و تضمین سلامت جسمی و روانی کودکان است. اخراج کودکانی که نیازمند درمان مداوم هستند، مصداق روشن نقض این اصل است. در برخی موارد، داروهای حیاتی کودک همراهش نبوده یا والدین در جریان روند اخراج قرار نگرفته‌اند. چنین رفتارهایی می‌تواند آسیب‌های جبران‌ناپذیری به این کودکان وارد کند و ناقض اصل «مصلحت عالی کودک» و همچنین اصل رشد و بقای همه‌جانبه است که در مواد ۳ و ۶ کنوانسیون حقوق کودک به‌عنوان اصل بنیادین همه تصمیم‌گیری‌ها بر آن تأکید شده است.

۳. جدایی از خانواده، خشونت و قاچاق

در موارد متعدد، کودکان بدون والدین یا همراه قانونی از ایران اخراج شده‌اند، در‌حالی‌که ماده ۱۲، ۱۳ و ۱۵ قانون حمایت از اطفال و نوجوانان، هرگونه اقدام منجر به جدایی اجباری کودک از خانواده را ممنوع و جرم‌انگاری کرده‌ است. همچنین، طبق ماده ۹ و ۳۵ کنوانسیون حقوق کودک و پروتکل اختیاری فروش، فحشا و هرزه‌نگاری کودکان، دولت‌ها موظف‌اند از هرگونه قاچاق یا بهره‌کشی از کودکان جلوگیری کنند. در فقدان نظارت حقوقی بر روند اخراج، احتمال سوءاستفاده یا قرارگرفتن کودکان در معرض شبکه‌های قاچاق انسان، افزایش می‌یابد و دولت ایران بر پایه ماده ۳ قانون مبارزه با قاچاق انسان مصوب ۱۳۸۳ نیز مسئول است که مانع این خطرات شود.

۴. حق شناسنامه و تابعیت

بخش قابل توجهی از کودکان اخراج‌شده، هیچ‌گونه شناسنامه یا مدرک هویتی رسمی ندارند. بسیاری تنها دارای «برگه سرشماری» یا گواهی‌های موقت هستند که از سوی نهادهای رسمی ایران صادر شده‌اند اما واجد ارزش قانونی لازم برای دریافت خدمات آموزشی، درمانی یا حتی حفاظت قانونی نیستند. نظر به مواد 4 و 5 ماده 976 قانون مدنی بسیاری از کودکان افغانستانی‌تبار می‌بایست تبعه ایران محسوب شده و مورد شناسایی قانونی قرار می‌گرفتند. از این گذشته، مطابق ماده ۷ کنوانسیون حقوق کودک، همه کودکان حق ثبت رسمی تولد، داشتن نام و تابعیت را دارند و ایران موظف است شرایط تحقق این حقوق را فراهم آورد. همچنین، ماده ۳ قانون ثبت احوال کشور دولت را موظف به ثبت تولد کودکان در هر شرایطی می‌داند. با این حال، در موارد گزارش‌شده، برخی کودکان حتی بدون هرگونه بررسی حقوقی و حتی به صورت خشونت‌آمیز دستگیر و اخراج شده‌اند.

۵. مسئولیت قانونی دولت ایران

مطابق اصول ۳، ۱۹ و ۲۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، و همچنین تعهدات ناشی از ماده ۹۵۸ قانون مدنی که بر شمول کلی حقوق مدنی برای هر انسان تأکید دارد، و نیز مواد 2 و ۳ قانون حمایت از اطفال و نوجوانان، دولت مکلف است از همه کودکان –صرف‌نظر از تابعیت یا وضعیت اقامتی– حمایت کند و دسترسی آنها به آموزش، بهداشت، امنیت و خدمات قانونی را تضمین کند. همچنین نظر به اصول چهارگانه پیمان‌نامه حقوق کودک و با عنایت به اصل عدم بازگرداندن اجباری مندرج در ماده ۳۳ کنوانسیون حقوق پناهندگان، اخراج دسته‌جمعی کودکان بدون ارزیابی‌های فردی، نه‌تنها خلاف قانون داخلی است، بلکه ناقض تعهدات بین‌المللی دولت ایران محسوب می‌شود». نهادهای مدنی حوزه درخواست‌ها و مطالبات خود را هم در همین نامه سرگشاده اعلام کردند: «۱. توقف فوری و بدون قید و شرط اخراج دسته‌جمعی کودکان افغانستانی، به‌ویژه کودکان بیمار، بدون همراه و متولدشده و دارای سابقه حضور طولانی‌مدت در ایران. ۲. بازگرداندن کودکان جداشده از خانواده، همراه با خدمات روان‌درمانی فوری برای کودکان آسیب‌دیده. ۳. تضمین دسترسی برابر به آموزش و سلامت برای کودکان افغانستانی ساکن ایران، بدون در نظر گرفتن اوراق هویتی. ۴. رسیدگی حقوقی مستقل به موارد دستگیری‌های خشونت‌آمیز، جدایی غیرقانونی، یا قاچاق در روند اخراج کودکان. ۵. طراحی و اجرای سازوکار رسمی برای ثبت هویت و بررسی حق تابعیت کودکان بدون شناسنامه، با اصلاح موانع قانونی موجود.

رویکرد کنونی، نه‌تنها ناقض قانون است بلکه نشان‌دهنده غفلت ساختاری از اصول اولیه حقوق کودک است. انتظار می‌رود مرجع ملی حقوق کودک با تکیه بر اختیارات قانونی خود، دولت را به پاسخ‌گویی و اصلاح فوری این روند وادارد و گزارش این اقدامات را برای تنویر افکار عمومی منتشر کند». امضاکنندگان این نامه، انجمن حمایت از حقوق کودکان، مؤسسه مهروماه، گروه تلاشگران یاری همدل، مؤسسه یاری‌گران کودکان کار پویا، مؤسسه ندای ماندگار دروازه‌غار، جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان، گروه فرهنگی اجتماعی کیانا، انجمن حمایت از کودکان کار، مؤسسه نوید زندگی کوشا، انجمن درخت کوچک زندگی، انجمن دوست‌داران کودک پویش، انجمن پرنده درخت کوچک، انجمن یاری کودکان در معرض خطر و مؤسسه انسان دشواری وظیفه، هستند.

لینک خبر

https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-1029547

❇️دعوت به همبستگی و اقدام فوری

دعوت به همبستگی و اقدام فوری

ما در سایه‌ فاجعه‌ی جنگی که می‌تواند به ویرانی‌های گسترده انسانی، محیط زیستی و اجتماعی بیانجامد، یک‌صدا اعلام می‌کنیم:

🔹جنگ ضد زندگی است؛
🔹جامعه ایران دوستدار زندگی است و توان و شایستگی بهبود زیست جمعی خود را دارند؛
🔹ما تجاوز نظامی اسرائیل وآمریکا علیه ایران را محکوم می‌کنیم؛
ما با هرنوع جنگ افروزی در ایران، منطقه و جهان مخالفیم؛

ما باور داریم جنگ، هر جا و از سوی هر که آغاز شود، خشونت، فقر، آوارگی و نابودی منابع حیاتی را در پی دارد. مردم ایران که سال‌ها زیر بار جنگ، تحریم، تحدید، تهدید، تحمیل، فساد، بحران‌های زیست‌محیطی و اقتصادی زیسته‌اند، خواهان جنگی تازه نیستند.

ما خواهان بازگشت به خرد، گفت‌وگو، اخلاق، آزادی، عدالت و زندگی هستیم.
ما خواهان توقف فوری هرگونه جنگ افروزی، اشغال‌گری و اقدام نظامی جنگ‌طلبانه هستیم.

از امروز با هشتگ‌های #زندگی_علیه_جنگ #الحیاه_ضد_الحرب #LifeAgainstWar و ۲۸ تا ۳۰ تیر با اقدام‌های مشترک و مستقل (پیام، بیانیه …) به این همبستگی بپیوندید.

لینک امضا و اعلام همبستگی، دیدن متن فراخوان و لیست بیش از ۷۰ تشکل مدنی که در شروع به این همبستگی پیوستند.

https://b2n.ir/xs6820

@mehromahngo

در حمایت از امیرحسین میربهاری

ما، جمعی از تشکل‌ها و فعالان حوزه حقوق کودک، با نگرانی عمیق نسبت به بازداشت امیرحسین میربهاری، فعال پرتلاش و شناخته‌شده حقوق کودک، خواستار آزادی فوری او هستیم.

بیانیه موسسه مهروماه به مناسبت روز جهانی مبارزه با کار کودک

🔻بیایید به کار کودکان پایان دهیم موضوع کار کودک در ایران پدیده‌ای چندوجهی و متأثر از عوامل مختلف در سطوح گوناگون است. برای پایان دادن به آن، بررسی همه‌جانبه این عوامل در ابعاد مختلف ضروری است. بررسی ویژگی‌های جمعیت‌شناختی پژوهش‌های انجام‌شده نشان می‌دهد که متأسفانه سن اشتغال کودکان در حال کاهش است و تعداد کودکان کار روز‌به‌روز در حال افزایش است. کار کودکان ارتباط مستقیمی با سطح اقتصادی خانواده، بازماندگی از تحصیل، سابقه آزار در خانواده، ازدواج زودهنگام، سطح تحصیلات والدین، اعتیاد، نداشتن مدارک هویتی، فروپاشی خانواده، مهاجرت و خشونت خانگی دارد. علاوه بر این، عواملی مانند ضعف در نظام رفاهی (از جمله نبود دسترسی همگانی به بیمه)، نبود نظارت مؤثر بر واحدهای کاری و بی‌توجهی به اقشار فرودست، در کنار ناکارآمدی نظام آموزشی، از دلایل اصلی ورود کودکان به چرخه کار هستند. دسترسی محدود یا نداشتن حق تحصیل برای کودکان فاقد شناسنامه، نبود انعطاف در آموزش و ناکارآمدی نظام آموزشی، نقش مهمی در افزایش آمار کودکان کار ایفا می‌کنند. در سطح کلان، عواملی چون افزایش نابرابری‌های اجتماعی-اقتصادی، رشد حاشیه‌نشینی، سیاست‌های تعدیل ساختاری، تورم، بیکاری، کاهش درآمد سرانه، فقر گسترده، جنگ، پناهندگی، توسعه نامتوازن مناطق و مهاجرت به کلان‌شهرها، از دلایل اساسی گسترش پدیده کار کودک هستند. در تحلیل وضعیت کودکان کار، باید به پیامدهای آن نیز توجه داشت. مهم‌ترین پیامد، از دست رفتن دوران کودکی است. همچنین نارسایی‌های آموزشی، مشکلات جسمی و روانی، اختلالات رشدی، مصرف مواد مخدر و الکل در سنین پایین، بزهکاری، سوء‌استفاده و ناامنی، استثمار (شرایط کاری نامناسب و دستمزد پایین) و تبعیض جنسیتی از دیگر پیامدهای آن هستند. عدم تعریف واحد از «سن کودک» در قوانین مختلف، باعث ایجاد ابهام و تناقض در حقوق کودکان شده است. بر اساس مواد ۲۹ و ۳۰ قانون اساسی و بند ۳ اصل سوم، و همچنین ماده ۶ قانون حمایت از اطفال و نوجوانان، دولت موظف به تأمین آموزش رایگان تا پایان دوره متوسطه برای همه کودکان است. این امر با ماده ۷۹ قانون کار که سن قانونی اشتغال را ۱۵ سال تعیین کرده، در تعارض قرار دارد. طرح‌ها و برنامه‌های دولتی با عناوینی همچون «ساماندهی» و «جمع‌آوری» که طی بیست سال اخیر اجرا شده‌اند، نه‌تنها در کاهش پدیده کار کودک موفق نبوده‌اند، بلکه موجب آسیب‌های روحی و روانی بیشتر برای کودکان شده‌اند. این طرح‌ها با محوریت سازمان بهزیستی، شهرداری، فرمانداری و نیروی انتظامی، و با تمرکز بر نگهداری کودکان در مراکز شبانه‌روزی، سعی در حذف فیزیکی حضور کودکان از خیابان داشتند، بی‌آنکه به علل اصلی توجهی شود. حتی افزودن عناوینی چون «توانمندسازی» و «آموزش» نیز نتوانست ماهیت این طرح‌ها را تغییر دهد. پایان دادن به کار کودک نیازمند عزم جدی مسئولان، سیاست‌گذاران و همراهی جامعه است. روز جهانی مبارزه با کار کودک، فرصتی برای بلند کردن صدای کودکان، یادآوری مسئولیت‌های دولت، و تأکید بر چهار اصل بنیادین پیمان‌نامه حقوق کودک است: حق بقا و رشد، منافع عالیه کودک، عدم تبعیض، و امنیت. برای رسیدن به برنامه اقدام مؤثر، انجام پژوهش‌های علمی درباره عوامل گسترش کار کودک و بررسی تجربه‌های موفق داخلی و بین‌المللی ضروری است. علی‌رغم انجام مطالعات پراکنده، تدوین یک برنامه جامع عملیاتی هیچ‌گاه در اولویت نبوده است. با این حال، در سال ۱۴۰۰ دو مؤسسه «مهر و ماه» و «رحمان» با سفارش پژوهشی به تیم دکتر روشنفکر، موفق به انتشار کتابی با عنوان «پایان دادن به کار کودک در خیابان» شدند. این پژوهش با بهره‌گیری از نظرات فعالان باسابقه حقوق کودک، به تدوین راهبردهای موثر در حذف کار کودک منجر شد. مطالعات نشان داده‌اند کشورهایی که در کاهش کار کودک موفق بوده‌اند، دولت‌ها مسئولیت مستقیم مقابله با این پدیده را پذیرفته‌اند. این دولت‌ها با تدوین استراتژی ملی و اجرای برنامه‌های چندبُعدی در مناطق مختلف و با مشارکت بخش‌های دولتی و جامعه مدنی، موفق به کاهش چشمگیر پدیده کار کودک شده‌اند. بر اساس مطالعات و مشورت با صاحب‌نظران و کنشگران، ۹ راهبرد اصلی برای پیشگیری و حذف کار کودک در کتاب «پایان دادن به کار کودک در خیابان» ارائه شده‌اند: ۱. تأمین مالی و تخصیص منابع در چارچوب بودجه کشور ۲. فقرزدایی و تقویت نظام رفاه اجتماعی برای پوشش کامل خانواده‌های محروم و کودکان آسیب‌پذیر ۳. اصلاح نظام آموزشی به‌منظور جلوگیری از بازماندن کودکان از تحصیل ۴. اصلاح و اجرای مناسب تنظیمات بازار کار ۵. حفاظت از کودکان در شرایط دشوار ۶. به رسمیت شناختن مهاجران و پناهندگان و دربرگیری آنان ۷. تعیین نقش‌ها و مسئولیت‌های بخش خصوصی ۸. تقویت و حمایت از جامعه مدنی ۹. ارتقای آگاهی عمومی

بیانیه فعالان و نهادهای حقوق کودک: قانون عفاف و حجاب در تقابل با حقوق بنیادین کودک است

بیانیه فعالان و نهادهای حقوق کودک: قانون عفاف و حجاب در تقابل با حقوق بنیادین کودک است
در بیانیه جمعی از فعالان و نهادهای حقوق کودک در خصوص قانون حجاب و عفاف آمده است:

قانون موسوم به حجاب و عفاف آشکارا در تقابل با حقوق بنیادین کودکان وفق قوانین بین‌المللی و داخلی کشور است. این متن در فصل پنجم خود از ماده ۳۷ تا ۷۴ به تعیین مجازات برای طیف وسیعی از پوشش‌های عرفی تحت عناوینی از قبیل برهنگی، بی‌عفتی، کشف حجاب و بدپوششی در انظار عمومی، معابر یا اماکن عمومی اعم از فضای حقیقی یا مجازی پرداخته و در این میان برای کودکان ۹ تا ۱۸ سال نیز جرم انگاری‌های جدیدی را در نظر گرفته است. این در حالیست که در دهه‌های گذشته تلاش‌های جامعه مدنی و نهادهای متولی دفاع از حقوق کودکان با پیوستن به کنوانسیون حقوق کودک مصوب ۱۳۷۲و تصویب قانون حمایت از اطفال و نوجوانان مصوب سال ۱۳۹۹ معطوف به رسمیت شناختن حقوق کودکان و تضمین بالاترین استانداردها در سطح بین‌المللی و با توجه به واقعیت‌های اجتماعی جامعه ایران بوده است.

🔸بیانیه جمعی از سازمان‌های مردم‌نهاد به مناسبت آغاز سال تحصیلی؛

🔸بیانیه جمعی از سازمان‌های مردم‌نهاد به مناسبت آغاز سال تحصیلی؛
برخورداری از آموزش با کیفیت  و رایگان حق همه کودکان است!

هر ساله به بهانه آغاز بازگشایی مدارس و مناسبت‌های مرتبط با کودکان،  انبوهی از مسائل و مشکلات را مورد تاکید قرار داده  و بر احقاق حقوق کودکان پافشاری کرده‌ایم. با نگاهی گذرا بر اهم عناوین مطالبات، متوجه خواهیم شد که متاسفانه تا کنون گویا گوش شنوایی برای شنیدن آلام  و رنج‌های بی‌شمار کودکان وجود ندارد .

آمار رو به رشد کودکان خارج از چرخه تحصیل، وضعیت بغرنج کودکان مهاجر و کودکان زباله گرد، گسترش روز افزون مدارس خصوصی، فقیرتر شدن رو به گسترش اموزش و پرورش دولتی، بی‌عدالتی مفرط در حق بقا و رشد و آموزش کودکان سیستان و بلوچستان و ایلام و کردستان و خوزستان و .. همه و همه مرارت‌های پرتکرار کودکان این سرزمین است.

ازدواج در سنین کودکی را از رسانه ملی و برخی از دیگر رسانه‌های جمعی  ترویج  می‌کنند و آشکارا در تقابل با پیمان نامه جهانی حقوق کودک  که  کشور ما‌ نیز از سال ۱۳۷۳به آن پیوسته و ملزم به اجرای آن است قرار می گیرند .
به راستی آیا با این حجم از مسائل حل نشده ی کودکان از یک طرف و  دربند کردن معلمان و اموزگاران شریف پرسشگر و مطالبه گر از طرف دیگر،  می‌توان امیدی به توسعه عدالت آموزشی و ایجاد دسترسی برابر  به آموزش با کیفیت برای همه ی کودکان را  داشت؟

چگونه است که از مافیای کنکور، مافیای سرسخت‌تر امتحانات نهایی هم قد علم می‌کند و علیرغم اعتراض مجلس و دولت و  شخص وزیر آموزش و پرورش و  والدین و دانش آموزان و.. هیچکس  توانایی لغو مصوبه نامطلوب تاثیر معدل امتحانات نهایی در کنکور  را ندارد؟  چگونه است که  از وجود عدالت آموزشی سخن می گوییم  اما ردیف مربوط به حمایت از کودکان کار از قانون برنامه هفتم توسعه حذف می‌شود؟
چگونه است که بودجه سرانه دانش آموزی در این کشور در مقایسه با بودجه بسیاری از دستگاهها و سازمان‌های دیگر تقریبا هیچ است و اراده‌ای برای افزایش بودجه این وزارتخانه وجود ندارد؟
آیا با وجود این همه تبعیض‌ و بی‌عدالتی‌ می‌توان امیدی به توسعه داشت؟

در چنین شرایطی و در  آستانه‌ی آغاز سال تحصیلی جدید،  ما جمعی از سازمان‌های مدنی حامی کودکان، ضمن تبریک روز دانایی و بالندگی به دانَش آموزان و معلمان و خانواده‌ها، موارد زیر را با تاکید فراوان مطالبه می‌کنیم:

۱- متاسفانه چندین سال است  که با پولی شدن آموزش و پرورش و عدم توجه به زیرساختهای آموزشی در مناطق محروم،  از توسعه عدالت آموزشی فاصله گرفته و عملا نظام آموزشی طبقاتی شده است. از این رو پایبندی عملی به شعار توسعه عدالت آموزشی و همچنین اجرای بند مغفول مانده سی‌ام قانون اساسی مطالبه جدی فعالان حقوق کودک است.
۲-تاکید می‌کنیم که کودکان مهاجر و پناهنده مطابق با پیمان نامه جهانی حقوق کودک، حق برخورداری از آموزش و تحصیل و سایر خدمات اجتماعی را دارند.
۳-وزارت اموزش و پرورش بیش از دیگر سازمان‌ها باید پایبند به مفاد پیمان نامه جهانی حقوق کودک بوده و پرهیز از سیاست‌زدگی  در تصمیم سازی‌ها و سیاستگذاری‌های  اموزشی و پرورشی، به کارگیری نیروهای کارآمد و کاردان و متخصص در برنامه ریزی‌ها و تدوین کتب درسی از وظایف اصلی این وزارتخانه است.
۴-حذف مصوبه کنکوری و عقب راندن مافیاهای مختلف در عرصه اموزشی کشور مطالبه جدی فعالان حقوق کودک، دانش آموزان و خانواده‌های آنان است.
۵- توجه و احترام به زبان مادری در مدارس و توجه به آموزش با کیفیت و طراحی محتوای اموزشی متناسب با نیازهای کودکان و همچنین طراحی و تدوین محتواهای آموزشی بر اساس  نیازهای اقلیمی محل زندگی دانش آموزان از دیگر موارد مورد تاکید سازمان‌های مدنی است
۶-کودکان کار، کودکان بازمانده از تحصیل و کودکان در شرایط‌دشوار،  نیازمند توجه جدی برای ورود به چرخه تحصیل و دنیای کودکی هستند.  همکاری وزارت رفاه و وزارت اموزش و پرورش و استفاده موثر از تجربیات میدانی سازمان‌های مردم‌نهاد در این زمینه،  می‌تواند در مسیر تحقق این مهم بسیار راهگشا باشد .
با امید به ساختن جهانی شایسته کودکان
اول مهر ماه ۱۴۰۳
۱-موسسه یاریگران کودکان کار پویا
۲-موسسه توانمندسازی ندای ماندگار
۳-گروه فرهنگی اجتماعی کیانا
۴-موسسه توانمندسازی مهر و ماه
۵-گروه تلاشگران یاری همدل
۶-انجمن پرنده درخت کوچک
۷-انجمن حمایت از حقوق کودکان
۸-موسسه مهرآفرین پناه عصر
۹-انجمن درخت کوچک زندگی
۱۰-انجمن دوستداران کودک پویش
۱۱-انجمن آموزشی، پژوهشی پویا
۱۲-موسسه تاک سرزمین من
۱۳-موسسه شکوفایی استعداد‌های کودکان مهر
۱۴-موسسه انسان دشواری وظیفه
۱۵-انجمن حمایت از کودکان کار
۱۶-انجمن یاری کودکان در معرض خطر

توصیه‌ها و تقاضاهای سازمان‌های مردم‌نهاد از رئیس جمهور