به مناسبت روز جهانی کودک

این روزها گفتن از کودک وحقوق او سخت است. روزهایی که نه برای حقوق کودک که برای حق حیات او باید سخن گفت. روزهایی که حتی اعداد کشتار کودکان در جنگ‌ها نیز دیگر حساسیت برانگیز نیست. روزگاری که جهان چشم بر تمام جنایت‌هایی که زمانی غیر قابل باور بود، بسته است.

وارد مرزهای کشور هم که می‌شویم قصه کودکانمان دردناک است. کافی است به اخبار تلخی که فقط در کمتر از یک ماه گذشته منتشر شده توجه کنیم. خودکشی دو دختر دانش‌آموز به دلیل فشارهای مدرسه؛ مرگ کودک 11 ساله در اثر شکنجه‌های والدینی که او را به فرزندی پذیرفته بودند که نشان از نبود نظارت کافی بر وضعیت زندگی این کودکان دارد، محروم کردن کودکان مهاجر از آموزش و ماندن پشت درهای مدارس. اینها تنها بخشی از اخبار تلخ این روزها هستند.

نگاهمان را کمی کلان تر کنیم.

آمار می‌گوید بیش از یک میلیون کودک در ایران خارج از مدارس هستند. آمار می‌گوید بیش از یک‌چهارم جمعیت ۱۵ تا ۲۴ سال کشور در دسته NEETها قرار می‌گیرند؛ یعنی نه درس می‌خوانند نه در حال مهارت‌آموزی هستند و نه در بازار کارند. آمار مبتنی بر آزمون‌های بین‌المللی می‌گوید ۴۰ درصد از کودکان ایران که در پایه چهارم درس می‌‌خوانند نمره مربوط به مهارت‌های خواندن در سطح حداقل استانداردهای جهانی را ندارند، آمار می‌گوید نظام آموزشی کشور هر سال بیش از گذشته نابرابر می‌شود و آموزش باکیفیت کالایی گران شده است که تنها گروهی که توان پرداخت هزینه آن را دارند می‌تواند از آن بهره‌مند شوند.

در چنین شرایطی این انتظار وجود دارد که نظام سیاستی کشور بیش از همیشه به موضوع حقوق کودک و به طور خاص آموزش و کیفیت آن و در بعد وسیع‌تر به شناخت و تأمین نیازهای کودکان متمایل شود. اما…

تصویری که همین اخبار محدود در یک ماه اخیر پیش چشم ما می‌گذارد نشان می‌دهد اولویت سیاست‌های دولت نه تنها بهبود وضعیت کودکان نیست بلکه سیستم سیاستگذاری با عدم شناخت از ویژگی‌های خاص دوران کودکی و نوجوانی یا بی‌توجهی به آن، عملا آسیب‌های این دوره را تشدید می‌کند. محیط مدرسه نیز نه تنها محلی امن برای کودکان و نوجوانان نیست بلکه خود به عامل بحرانی جدید برای آنها تبدیل شده است.

حتی وقوع یک اتفاق تلخ از این نوع باید زنگ خطر را به صدا درآورد؛ باید مسئولان و سیاستگذاران را برای مقابله با اتفاقات مشابه و پیشگیری از آن به صف کند اما قابل پیش‌بینی است که این خبرها نیز در کنار سایر خبرهای تلخ این روزها و سال‌ها به فراموشی سپرده می‌شوند همان‌طور که وقایعی تلخ و بزرگ مانند مسمومیت مدارس دخترانه به فراموشی سپرده شد.

حفظ حقوق کودکان و نوجوانان، درک نیازها و شرایط ویژه دوران نوجوانی و احترام به آزادی‌های فردی کودکان و نوجوانان حداقل‌هایی است که نظام سیاستگذاری کشور باید به آن پایبند باشد و شاید لازم است جامعه و نهادهای مدنی نیز بیش از همیشه این حوزه را دیده‌بانی کنند. روز کودک بهانه‌ای است برای آنکه از خود بپرسیم تا چه اندازه مسئولیت خود را در قبال کودکانمان فارغ از هر نوع نژاد و مذهب و قومیت به جا می‌آوریم؛ بهانه‌ای برای یادآوری مسئولیت به خودمان و مطالبه از دولت برای انجام وظایفی که هر روز بیشتر فراموش می‌شود.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟
نظری بدهید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *