هر بار صحبت از کار کودک می‌شود عموما کار کودکان در خیابان به ذهنمان می‌آید. حتی برای بخشی از تصمیم‌گیران نیز کار کودک، کار در خیابان تعریف شده و کار در کارگاه‌های زیرزمینی با عبارت‌هایی مثل آموزش استاد-شاگردی کمتر مورد توجه بوده است.

با این وجود فعالان حقوق کودک بارها درباره #استثمار_شدید_کودکان در برخی از این کارگاه‌ها هشدار داده‌‌اند. این بار فاجعه آنقدر بزرگ است که هیچ کس نمی‌تواند آن را پنهان کند. بدن سه کودک سوزانده شده. با اتو. توسط کارفرمایشان. کارفرمایی که پیش از این نیز سابقه آزار جسمی به کودکان داشته اما آزادانه به کار خود ادامه می‌داده است.

متاسفانه چند سالی است که بخشی از رسانه‌ها، مسئولان امر و افراد اثرگذار بر افکار عمومی مسئله کار کودک را واژگون بازنمایی می‌کنند. کودکانی عموما مهاجر که زیر نظر گروه‌های مافیایی فعالیت دارند و درآمدهای کلان کسب می‌کنند. این در حالی است که این گزاره‌ها توسط پژوهشگران و فعالان میدان بارها به چالش کشیده شده است. نه تمام کودکان کار مهاجرند و نه مافیایی. اکثریت قریب به اتفاق این کودکان درون خانواده هستند و فقر آنها را ناچار به کار آن هم در شرایط سخت کرده است. شرایطی که با اعمال خشونت‌های گاه و بیگاه تن‌ و روان کودکان را به نابودی می‌کشاند.

این اتفاقات تلخ ادامه خواهد داشت اگر ما به عنوان جامعه و افکار عمومی حساسیت خود را در قبال کار کودک و کودکان کار از دست دهیم. داغی که بر تن این کودکان گذاشته شده داغی است بر تن تمام ما.