“هیچ کودکی نباید میان زنده ماندن و آموختن یکی را انتخاب کند؛ فقر این حق انتخاب را از او می‌گیرد.”

“هیچ کودکی نباید میان زنده ماندن و آموختن یکی را انتخاب کند؛ فقر این حق انتخاب را از او می‌گیرد.”
با اثرات فقر بر رشد کودک بیشتر آشنا شویم:
▫️سلامت جسمی ضعیف: کودکانی که در فقر زندگی می‌کنند، بیشتر در معرض سوءتغذیه، بهداشت ضعیف و نداشتن دسترسی به مراقبت‌های پزشکی قرار دارند که می‌تواند منجر به مشکلات سلامتی و تأخیر در رشد شود.

▫️رشد شناختی: فقر می‌تواند بر رشد شناختی کودک اثر منفی بگذارد و توانایی او را در یادگیری، پردازش اطلاعات و عملکرد مناسب در مدرسه کاهش دهد.
▫️مشکلات هیجانی و رفتاری: کودکانی که در فقر زندگی می‌کنند، بیشتر احتمال دارد که دچار استرس، اضطراب و افسردگی شوند و همچنین مشکلات رفتاری مانند پرخاشگری و تکانشگری داشته باشند.
▫️مهارت‌های اجتماعی و ارتباطی: فقر می‌تواند مهارت‌های اجتماعی و ارتباطی کودکان را محدود کند و توانایی آن‌ها را در ایجاد روابط، تعامل با دیگران و بیان مؤثر خود کاهش دهد.
▫️پیشرفت تحصیلی: کودکانی که در فقر زندگی می‌کنند، بیشتر احتمال دارد که در مدرسه با مشکل روبه‌رو شوند، به دلیل بیماری یا کمبود منابع از مدرسه غیبت کنند و در نهایت به پیشرفت تحصیلی پایین‌تری برسند.

زهره دختری از تبار افغانستان بود

دختر جوانی پر از شور، از آن‌هایی که چشم‌هایشان برق می‌زند وقتی از رؤیاهایشان حرف می‌زنند. در دلش رویاهای بلندی می‌پروراند—از استایل‌های مد روز تا ساختن دنیایی که در آن، خودش باشد، بی‌نیاز از تأیید. اما دنیا برای زهره همیشه این‌قدر رنگی نبود.
او در خانواده‌ای چشم به دنیا گشود که از نظر مالی کم نداشتند، اما چیزی به نام «ثبات» خیلی زود از خانه‌شان کوچ کرد. پدری که به دام اعتیاد افتاد، آرام‌آرام نه‌فقط دارایی‌ها، بلکه حرمت خانه را هم دود کرد و به هوا فرستاد. محبت، امنیت، خوراک، پوشاک… همه چیز رنگ حسرت گرفت. مادر، خسته از جنگ با زندگی و بیماری‌های اعصاب و روان، کم‌کم سایه‌ای شد از زنی که زمانی شاید لبخند هم می‌زد.
زهره نوزده ساله شد. نهال امید در دلش هنوز سرک می‌کشید، اما خاکی که در آن ریشه دوانده بود، ترک‌خورده و بی‌جان بود. خانواده‌اش درک نمی‌کردند دختری در این سن چطور می‌خواهد خودش تصمیم بگیرد، لباس انتخاب کند، یا حتی آرزو کند. میان دعواهای روزمره و فشارهای روانی، هرروز بخشی از زهره خاموش می‌شد.
خانه دیگر «خانه» نبود. تاریکی و خشونت از در و دیوار می‌بارید. جایی برای تنفس نمانده بود، چه رسد به رویا. زهره تصمیمش را گرفت؛ فرار. با چمدانی از درد، و قلبی لبریز از امیدی لرزان، خانه را ترک کرد، شاید برای رسیدن به همان خوشبختی که همیشه سهم دیگران بود.
ده‌ها پسر، هرکدام با قول و لبخند و رؤیای نجات آمدند. یکی‌شان، تنها یکی، دل زهره را لرزاند. او همان بود که گفت: «من می‌فهممت، با من بیا تا دنیاتو عوض کنم.» اما دنیا، به سیاق همیشگی‌اش، باز هم روی تلخش را نشان داد. زهره در نهایت نه به خوشبختی رسید، نه به آرامش—بلکه به بیمارستان روان‌پزشکی رسید. جایی که روحش را مثل نسخه‌ای دارویی دسته‌بندی کردند. و او… ماند و تنها شد.
بدون خانواده، بدون دوست، بدون پناه.و در انتها زهره، تنها و زخمی، از سرزمینی که در آن بزرگ شده بود، به افغانستان بازگردانده شد—جایی که شاید فقط در شناسنامه‌اش خانه‌اش بود، نه در قلبش.
زهره رفت…نه فقط از ایران، بلکه از تمام آن چیزی که روزی برایش “زندگی” معنا می‌داد.

🖌️نامه‌ای به کاترین راسل؛ رئیس اجرایی صندوق کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف)

ما جمعی از سازمان های غیر دولتی ایرانی فعال در حوزه ی حقوق کودک با بیش از سه دهه فعالیت، با نگرانی عمیق نسبت به فاجعه انسانی جاری در غزه، این نامه را خطاب به یونیسف ارسال می کنیم. کودکان غزه تحت محاصره ای غیر انسانی با محدودیت شدید دسترسی به غذا، آب آشامیدنی، دارو و سرپناه، در معرض گرسنگی، بیماری های قابل پیشگیری و مرگ قرار دارند.گزارش های یونیسف و سازمان بهداشت جهانی نشان می دهد بیش از ۷۱۰۰۰ کودک زیر پنج سال در غزه دچار سوءتغذیه حاد هستند و از اکتبر ۲۰۲۳، ده ها کودک به دلیل گرسنگی و نبود مراقبت های پزشکی جان باختند. این شرایط نقض آشکار مواد ۶ (حق حیات)، ۲۴ (حق دسترسی به خدمات بهداشتی) و ۲۷ (حق برخورداری از استاندارد مناسب زندگی) کنوانسیون حقوق کودک است.یونیسف به عنوان نهاد موظف در حفاظت از حقوق کودکان، مسئولیت غیرقابل انکاری در دفاع از کودکان غزه دارد. با این حال، اقدامات کنونی یونیسف در پاسخ به این بحران با فوریت و عمق فاجعه همخوانی ندارد، که این امر اعتبار یونیسف را به خطر می اندازد.‌ما از یونیسف می خواهیم فورا اقدامات زیر را اجرایی کند:
۱- تضمین دسترسی به کمک‌های بشردوستانه: هماهنگی با شرکای بین المللی برای ارسال فوری غذا، دارو و تجهیزات پزشکی به کودکان غزه
۲- افزایش آگاهی جهانی: راه اندازی کمپین جهانی برای جلب توجه به وضعیت کودکان غزه و درخواست رفع محاصره
۳- فشار دیپلماتیک: استفاده از نفوذ یونیسف برای بازگشایی گذرگاه ها و رفع محدودیت های کمک رسانی
۴- گزارش‌دهی شفاف: انتشار گزارش های منظم و دقیق از وضعیت کودکان غزه و اقدامات یونیسف
۵- پیگیری حقوقی: حمایت از تحقیقات بین المللی در مورد نقض حقوق کودکان در غزهبی عملی یونیسف می تواند اعتماد جهانی به این نهاد را از بین ببرد.‌کودکان غزه به اقدامات فوری و موثر نیاز دارند، نه صرفا بیانیه‌
ما بر ضرورت اقدام فوری، موثر و مستند تاکید داریم و آمادگی خود را برای هرگونه همکاری در راستای حمایت از کودکان غزه اعلام می داریم.با احترام و تاکید بر اقدام فوری
رونوشت: نمایندگی یونیسف در جمهوری اسلامی ایران
امضا کنندگان:انجمن حمایت از حقوق کودکانانجمن پرنده درخت کوچکانجمن پژوهش های آموزشی پویاانجمن تلاشگران یاری همدلانجمن دوستداران کودک پویشانجمن حمایت از کودکان کارانجمن یاریگران کودکان کار پویاجمعیت دفاع از کودکان کار و خیابانگروه فرهنگی اجتماعی کیاناموسسه توانمندسازی زنان و کودکان مهروماه
#کودکان_غزه #پیمان_نامه_جهانی_حقوق_کودک #یونیسف

🔻نان؛ آخرین سنگرِ امنیت غذایی در خطر فروپاشی

 

در روزگاری که هر روز قیمت‌ها تغییر می‌کنند و هزینه‌ی زندگی سر به فلک کشیده، نان—این خوراک ساده و حیاتی—برای بسیاری از خانواده‌های کم‌درآمد آخرین پناه‌گاه تغذیه‌ای است. نانی که تا دیروز شاید تنها خوراکی بود که می‌شد با آن شکم گرسنه‌ای را سیر کرد، حالا دیگر در دسترس همگان نیست.
افزایش ناگهانی و شدید قیمت نان، بدون اعلام عمومی و بدون پاسخگویی شفاف از سوی مسئولان، فشار مضاعفی بر دوش خانواده‌هایی گذاشته که پیش از این نیز در تأمین نیازهای اولیه زندگی با دشواری‌های جدی روبه‌رو بودند. برای کودکی که صبح‌ها بدون صبحانه به مدرسه می‌رود، یا سالمندی که با یارانه ماهانه‌اش تنها چند قرص نان می‌توانست بخرد، گران شدن نان یعنی حذف همان لقمه‌ی ساده از سفره‌اش.
در جامعه‌ای که به‌شدت طبقاتی شده، بحران‌ها عادلانه توزیع نمی‌شوند. تورم و افزایش قیمت‌ها همیشه اول از همه فقرا را نشانه می‌گیرد. کسانی که نه سرمایه‌ای برای حفظ ارزش دارایی دارند، نه پشتوانه‌ای برای عبور از بحران‌های معیشتی. برای آن‌ها هر ریال تفاوت قیمت نان، معادل حذف وعده‌ای غذا از سفره‌ی خانواده است.
نان، تنها یک کالای غذایی نیست؛ نان، نماد حق زیستن است. وقتی حتی نان هم از سفره‌ی فقرا حذف شود، یعنی شکاف طبقاتی به مرزی رسیده که دیگر تنها با واژه‌ی «بی‌عدالتی» نمی‌توان آن را توصیف کرد.
سکوت در برابر افزایش بی‌ضابطه‌ی قیمت نان، سکوت در برابر گرسنگی است. این‌گونه تصمیمات نباید بدون در نظر گرفتن پیامدهای اجتماعی‌شان گرفته شوند. نان باید برای همه مردم، به‌ویژه آسیب‌پذیرترین اقشار، در دسترس و قابل تهیه باشد. هر سیاستی که این دسترسی را محدود کند، باید بازنگری و اصلاح شود.
اکنون زمان آن است که مطالبه‌گری را به صدایی بلند و همگانی بدل کنیم: نان، حق همه است—نه امتیازی برای توانگران.

🔻تحلیل جامعه‌شناختی قتل‌های ناموسی اخیر در ایران و واکنش اجتماعی

🔻تحلیل جامعه‌شناختی قتل‌های ناموسی اخیر در ایران و واکنش اجتماعی

🔸نگاهی به دلایل قتل ناموسی در ملأعام و سکوت تماشاگران

قتل‌های ناموسی، به‌ویژه آن‌هایی که در ملأعام و در برابر چشمان ناظران خاموش رخ می‌دهند، تنها یک تراژدی فردی نیستند؛ آن‌ها نماد فریادهای خفه‌شده‌ ساختارهایی معیوب‌اند: از قانون گرفته تا فرهنگ، از آموزش تا وجدان جمعی. در سال‌های اخیر، با رشد شبکه‌های اجتماعی اخبار خشونت و قتل زنان باعث بازتاب بیشتر این خشونت‌های عریان علیه زنان شده. قتل‌هایی که نه‌تنها با خونسردی اجرا می‌شوند، بلکه گاه توسط تماشاگرانی بی‌تفاوت نیز همراهی می‌شوند. چرا جامعه ما به این نقطه رسیده است؟

۱. مردسالاری نهادینه‌شده و تملک زن به عنوان «ناموس»

در بسیاری از فرهنگ‌های سنتی، «ناموس» مفهومی‌ست که زن را نه یک فرد با هویت مستقل، بلکه مایملک خانواده—به‌ویژه مردان—تعریف می‌کند. در چنین فرهنگی، زن بودن خود به‌تنهایی می‌تواند جرم تلقی شود اگر که با هنجارهای تعیین‌شده سازگار نباشد. قتل‌هایی که با عنوان “ناموسی” انجام می‌شوند، دقیقاً در همین بستر رخ می‌دهند: حفظ کنترل، حفظ قدرت، و حفظ “آبرو” از طریق حذف.

این نگاه زمانی خطرناک‌تر می‌شود که قانون نیز به آن مشروعیت ببخشد. ماده‌هایی در قانون مجازات اسلامی که به پدران یا اولیای دم اجازه می‌دهند با مجازات حداقلی فرزندان خود را به قتل برسانند، عملاً نه‌تنها بازدارنده نیستند، بلکه زمینه‌ساز تکرارند.

۲. فروپاشی سرمایه اجتماعی و سکوت جمعی

یکی از وجوه تکان‌دهنده قتل‌های اخیر، سکوت رهگذران است؛ کسانی که شاهد صحنه قتل‌اند اما مداخله نمی‌کنند، تنها نظاره می‌کنند، یا در نهایت فیلم می‌گیرند. این سکوت، یک پدیده اجتماعی پیچیده است. در جامعه‌شناسی، آن را می‌توان به “فروپاشی سرمایه اجتماعی”، “اتمیزه شدن روابط انسانی” و “بی‌تفاوتی شهری” نسبت داد. جامعه‌ای که در آن اعتماد، حس تعلق و مسئولیت‌پذیری جمعی تضعیف شده، شهروندانی منفعل می‌سازد که نه از سر بی‌رحمی، بلکه از سر ترس، بی‌اعتمادی یا بی‌قدرتی سکوت می‌کنند.

ما در حال زیستن در جامعه‌ای هستیم که در آن «رنج دیگری» به امری خصوصی، غریبه و خارج از حوزه‌ مسئولیت من و تو تبدیل شده است.

۳. خشونت در لایه‌های پنهان جامعه

خشونت علیه زنان همیشه آشکار و رسانه‌ای نیست. بسیاری از زنان، هر روز در خانه، محل کار یا جامعه، خشونت روانی، اقتصادی یا فیزیکی را تجربه می‌کنند بی‌آنکه صدایی برای فریاد داشته باشند. قتل تنها قله یک کوه یخی‌ست که پایه‌اش را سال‌ها سکوت، انکار، شرم و تبعیض ساخته است. این قتل‌ها ناگهانی رخ نمی‌دهند؛ آن‌ها آخرین پرده از نمایشی هستند که از کودکی شروع شده و در نبود حمایت قانونی و اجتماعی، پایانش را مرگ می‌نویسد.

۴. بحران آموزش و ضعف سیاست‌گذاری

نهادهای آموزشی در ایران هنوز آموزش‌های بنیادین مربوط به جنسیت، روابط انسانی، مهارت‌های حل تعارض، مرزهای شخصی، و مفهوم خشونت را به نسل جوان ارائه نمی‌دهند. از سوی دیگر، نظام حقوقی نیز سال‌هاست لایحه‌های مقابله با خشونت علیه زنان را پشت درهای بسته متوقف نگه داشته است. حاصل این دو نارسایی، تربیت شهروندانی‌ست که خشونت را امری طبیعی، زن را فرودست، و سکوت را عاقلانه می‌پندارند.

۵. مسئولیت جمعی: از نظاره تا اقدام

نمی‌توان مسئولیت چنین فجایعی را تنها بر گردن قاتلان انداخت. هر نهاد، قانون‌گذار، آموزگار، والد و رسانه‌ای که با سکوت یا بی‌عملی از کنار خشونت گذشته، بخشی از این چرخه بوده است. تغییر، تنها با قانون یا تنها با فرهنگ‌سازی رخ نمی‌دهد؛ تغییر، نیازمند بازنگری ساختارهای قدرت، آموزش‌های اجتماعی فراگیر، و تربیت نسلی‌ست که نه قربانی خشونت شود، نه ناظر خاموش آن.

در پایان، قتل‌های ناموسی، تنها کشتن یک فرد نیستند؛ آن‌ها حذف صدایی‌اند که قرار بود دیده و شنیده شود. آن‌ها یادآور ناتوانی جامعه در محافظت از ضعیف‌ترین حلقه‌های خودند. و تا زمانی که این چرخه متوقف نشود، نمی‌توان از جامعه‌ای انسانی، ایمن و عادلانه سخن گفت.

گزارش مالی سه ماهه نخست سال 1404

ما خود را متعهد به اصل مهم شفافیت می‌دانیم،

گزارش مالی سه‌ماهه نخست سال جاری را همچون گزارش‌های پیشین با شما به اشتراک می‌گذاریم تا بر تعهدمان پایبند بمانیم.

آنچه در این مسیر تا امروز ممکن شده، تنها با اعتماد و حمایت‌های بی‌دریغ شما بوده است.

همچنان برای ادامه پروژه‌هایی که با هدف توانمندسازی زنان و کودکان طراحی شده‌اند، به مشارکت مالی شما نیاز داریم.

با ما همراه باشید تا دنیایی عادلانه‌تر بسازیم.

راه‌های مشارکت

شماره حساب: ۲۰۲-۸۵۰-۵۳۵۸۸۱۳-۱

شماره کارت: ۶۲۷۴۱۲۱۹۴۰۰۰۱۶۱۳

شماره شبا: IR۱۳۰۵۵۰۰۲۰۲۸۵۰۰۵۳۵۸۸۱۳۰۰۱

مهر و ماه به روایت تصویر در تیر 1404

با آغاز تابستان، در کنار کودکان و مادران، روزهایی سخت اما پر از امید و تلاش را رقم زدیم.

این ماه هم همچون گذشته فضای امنی برای آموختن، بازی کردن، مشارکت و تغییر برای کودکان فراهم شد.

همزمان، مادرانی را دیدیم که با وجود تمام دشواری‌ها، هر روز قدم در راه یادگیری گذاشتند؛

زنانی که با انگیزه‌ ساختن آینده‌ای بهتر برای خود و خانواده‌شان، مسیر تغییر را با قدرت پیش می‌برند.

در این گزارش تصویری، همراه ما باشید تا نگاهی بیندازیم به تلاش‌ها، لبخندها و همدلی‌هایی که در روزهای گرم تیر ماه، دل‌هایمان را گرم‌تر کردند.

سکوت، خیانتی‌ست به کودکیِ فراموش شده این جهان.

برای کودکان ما کودکیم.

نه سربازیم، نه سیاستمدار.

ما پرچم نمی‌فهمیم، مرز نمی‌فهمیم،

ما فقط بوی نان تازه را می‌شناسیم،

صدای خنده مادرمان را،

گرمی دستان پدرمان را.

 

ما کودکیم.

در غزه،

در زیر آوار، لای خاک و خون، ما دیگر فقط دنبال غذا می‌گردیم نه دنبال اسباب باز‌ی‌هایمان

و دنیا،

به جای پناه دادن،

چشم‌هایش را بسته و لب‌هایش را دوخته.

 

ما کودکیم.

در افغانستان،

بعد از سال‌ها بازی با دوستان‌مان در کوچه‌های ایران،

ما را پرت کردند به جایی که وطن‌مان نام دارد اما هرگز آن را ندیده‌ایم.

ایران ما را رها کرد،

افغانستان نمی‌شناسدمان.

و ما… ما فقط می‌خواستیم به مدرسه برویم.

 

ما کودکیم.

در ایران،

با ترس بزرگ می‌شویم،

با صدای انفجار،

با واژه‌ی “تحریم”، با نان‌هایی که کوچک‌تر می‌شوند و آرزوهایی که دورتر می‌روند.

ما نمی‌دانیم چرا انسانها جنگ می کنند؟

ما قربانی سیاست هایی می شویم‌که هیچ نقشی در آن‌ها نداریم.

ما کودکیم.

نه دشمنیم، نه خطر.

ما فقط گرسنه‌ایم.

فقط خسته‌ایم.

فقط دل‌مان می‌خواهد بخوابیم بدون صدای بمب،

بدون ترس از فردا.

به جای گلوله، برای ما دفتر بیاورید.

به جای زندان، برای ما خانه بسازید.

ما فقط کودکیم و کودک بودن جرم نیست.

سکوت، خیانتی‌ست به کودکیِ فراموش شده این جهان.

 

کودکی نه مرز می‌شناسد، نه پرچم، نه سیاست…

کودکی نه مرز می‌شناسد، نه پرچم، نه سیاست…

کودکی یعنی خنده‌ مادر، نان گرم، خواب بی‌صدای بمب.

برای تمام کودکانی که صدایشان در هیاهوی جنگ، سیاست و بی‌عدالتی گم شده…

سکوت؛ خیانتی ست به کودکی فراموش شده این جهان

ما می کوشیم صدای زندگی در ایران باشیم، نه قربانی خاموش نقشه های هولناک

در جهانی که سوداگران جنگ بلندتر فریاد می‌زنند، ما صدای زمزمه‌ زندگی‌ هستیم.

ما نمی‌خواهیم قربانی خاموش نقشه‌های هولناک باشیم؛ ما صدای زندگی‌ هستیم.

در همبستگی با حرکت مدنی «زندگی برای همه، جنگ برای هیچکس» و با همسویی نهادها و فعالان مدنی هم‌صدا می‌گوییم:

نه به جنگ. نه به ویرانی.

صدای مردم، صدای صلح است؛

صدای مقاومت برای زندگی، نه تسلیم در برابر مرگ.