گلبهار عاشق میشود، گلبهار رابطه خود را با پسری که دوست دارد آغاز میکند، گلبهار مادر میشود، گلبهار به دست برادرانش میسوزد و میمیرد. دنیا جایی برای دختر گلبهار هم ندارد پس کودک دو ساله نیز قربانی خشم مردان خانواده میشود. اکنون مردان خانواده سربلند هستند و لکه ننگ را شستهاند.
دو تیر شلیک میشود، دختر بر زمین میافتد. پدر میگوید پشت سر دخترش شایعاتی بوده. دختر میمیرد. حتی نامی از دختر منتشر نمیشود. پدر حالا لکه ننگ را شسته است.
رومینا به دست پدر کشته میشود. کمتر از یک هفته بعد دختر و پسر دیگری به دست برادر دختر که مخالف ازدواج آنها بوده در خانه پدری به آتش کشیده میشوند
این داستانهای تلخ ادامه دارد.
کافی است چند دقیقهای وقت بگذاریم و نظرات مردمی را پای اخبار قتلهای ناموسی دنبال کنیم. مردانی که این اعمال را تایید کردهاند، افرادی که اگرچه این خشونتها را نادرست دانستهاند اما دختران قربانی را نیز لایق زندگی بهتر در آینده نمیبینند، زنانی که معتقدند جامعه را همجنسانشان به چنین وضعیتی کشاندهاند… .
گفته میشود در ۶۱ درصد از مواردی که زنانی که به قتل رسیدهاند، بستگان آنها دست به این اقدام زدهاند. به راستی چند زن دیگر باید قربانی شوند تا چارهای قانونی برای منع خشونت علیه زنان اندیشیده شود؟
چند گلبهار دیگر باید قربانی شوند، تا باور شود که زن موجودیت مستقل دارد، که اگر بخواهد مانند یک انسان زندگی کند، لکه ننگ نیست.
چند دختر دیگر باید قربانی شوند تا قانون پدر و جد پدری را مالک فرزند نداند و اجازه اعمال چنین خشونتهایی را به آنان ندهد؟
چند دختر بیگناه دیگر باید جان دهند تا شک به همسر مجوز قتل او نباشد.
چند رومینای دیگر باید در کودکی جان دهند تا نظام آموزشی ما بپذیرد باید برای عبور از بحران نوجوانی برنامه داشته باشد، باید آموزشهای لازم را برای ارتباط با جنس مخالف به نوجوانان بدهد و باید مهمتر از آموزش، به نیازهای روحی و روانی کودکان توجه کند؟
رومینا ، گلبهار و دختران و زنان بسیاری که امروز نامی از آنها نیز شنیده نشده است از میان ما رفتهاند، جان عزیزشان گرفته شده است و اگر قانونگذاران نخواهند برای مقابله با خشونت علیه زنان اقدامی انجام دهند این چرخه خشونت متوقف نخواهد شد.
نوشتهی: سمانه گلاب؛ هیئت تحریریه مهروماه