وقتی صدای انفجار و خبرهای نگرانکننده فضای اطراف را پر میکند، کودکان بیش از هر زمان دیگری به آرامش و حضور بزرگترها نیاز دارند. آنها همهچیز را میفهمند — نه مثل ما، بلکه به زبان کودکانهشان، با خیالهایی که هنوز واژه نشدهاند.

چگونه در شرایط بحرانی و جنگی با کودک صحبت کنیم؟

راستگو، اما آرامشبخش باشید. کودک را از حقیقت دور نکنید، اما لازم نیست همهی جزئیات تلخ را بازگو کنید. مثلاً بگویید: «گاهی آدمها با هم دعوا میکنن و این خیلی ناراحتکنندهست، اما ما الان کنار همیم و حواسمون به همهچی هست.»

با زبانی متناسب با سن او حرف بزنید. جملات را ساده و امن نگه دارید. اگر پاسخی را نمیدانید، بگویید: «نمیدونم، اما میتونم برات پیدا کنم.» بگذارید بداند حتی وقتی دنیا نامطمئن است، بزرگترها قابل اعتمادند.

احساساتش را تأیید کنید. اگر ترسیده یا نگران است، نگویید «چیزی نیست»؛ بگویید: «میفهمم ترسیدی. طبیعیه. منم گاهی میترسم، اما ما با هم قویایم.»

روال روزمره را حفظ کنید. برنامه خواب، غذا خوردن، بازی و قصه گفتن به کودک حس امنیت و ثبات میدهد. حتی در روزهای ناامن، همین چیزهای کوچک سپر روانی کودکاند.

بگذارید سؤال بپرسد. وقتی میپرسد: «چرا جنگ شده؟» یا «چرا مردم با هم بد میشن؟» جواب دهید: «گاهی آدمها راه خوبی برای حل اختلاف پیدا نمیکنن. ما همیشه دنبال راههای صلحآمیز میگردیم.»

از بازی، نقاشی و قصهدرمانی کمک بگیرید. اینها زبان طبیعی کودکان برای بیان احساساتشان هستند. همراهشان بازی کنید، بگذارید نقاشی بکشند یا داستان بسازند. از دل اینها میتوانید نگرانیهای پنهانشان را بشنوید.

تماس با اخبار نگرانکننده را محدود کنید. دیدن تصاویر خشونتبار یا شنیدن اخبار پیدرپی، ذهن کودک را پر از اضطراب میکند. برای کودکان کوچکتر، بهتر است اخبار را بهطور کامل خاموش کنید. برای بزرگترها، شنیدن را به مکالمهای امن تبدیل کنید. کودکانی که در بحرانها حمایت روانی دریافت میکنند، کمتر دچار آسیبهای بلندمدت میشوند. با محبت، صداقت، حضور و توجه، ما میتوانیم سپر روانی آنها باشیم.
@mehromahngo