دخترک ۱۴ ساله است. پدرش شاگرد میوه‌فروشی است و مادرش هرکاری که از دستش بربیاید انجام می‌دهد برای درآوردن خرج خانه. از کار در خانه‌های دیگران گرفته تا باقالا پاک کردن و گردو شکستن و بافتنی و غیره. خانه که می‌گویم اتاقک نمور و بی‌پنجره‌ای است که ۱۲ نفر در آن ساکن هستند و ماهی ۱۰ میلیون تومان اجاره‌اش است.حقوق پدر و مادر روی هم فقط کفاف اجاره را می‌دهد.

«کودکان نباید کار کنند» گزاره بسیار شنیده شده‌ای است ولی این گزاره باید ادامه داشته باشد. مثلا کودکان نباید کار کنند چون قرار بر آن بوده سیاست‌گذاران و تصمیم‌گیران تدابیری را برای تامین مخارج زندگی‌شان اندیشیده‌ باشند. اگر چنان تدبیری اندیشیده نشده باشد، در برابر واقعیت سخت و سنگین مخارج تامین خوراک، پوشاک و مسکن، آیا چاره‌ای به جز تلاش همه افرادی که نیازهای اولیه حیاتی‌شان تامین نمی‌شود، وجود دارد؟ وقتی از نرخ فقر صحبت می‌کنیم عده‌ای تنها این اعداد را می‌شنوند ولی درکی از آنها پیدا نمی‌کنند.

دخترک ما و بسیار دخترکان و پسرکان این سرزمین اما این آمار را زندگی می‌کنند بدون آنکه وقت کنند که درموردشان بخوانند یا بدانند. وقتی سال ۹۹ مرکز پژوهش‌های مجلس اعلام کرد ۶۰  درصد مردم ایران زیر خط فقر هستند و این یعنی به نسبت دو سال قبلش یعنی سال ۹۷، ۲۰ درصد دیگر جامعه به زیر خط فقر کشیده شده اند، کسی وقت نکرد که فکر کند آنها که از سال‌ها پیش فقیرانه زندگی می‌‎کردند و اساسا هرگز از زیر خط فقر بالا نیامده بودند، چه برسرشان آمده است؟

نزدیکتر که برویم در اتاقک نمور و تاریک این دخترک می‌توانیم ببینیم که تاثیر این اعداد بر زندگی‌ها و جان‌های عزیز این است که هرروز کودکان بیشتری از این خانوارها برای تامین حداقل‌های زندگی انسانی مثل غذا و لباس و دسترسی به امکانات بهداشتی و حفظ سلامت، مجبور می‌شوند درس را رها کنند و بروند هرجایی که حاضر است درازای کاری به آنها پول بدهد مشغول شوند. دخترک ما اولش رفت در یک آرایشگاه مشغول شد و بعد هم یک مهدکودک. او دیگر هرگز به مدرسه بازنگشت و هرگز نمی‌تواند ارتقای اجتماعی را تجربه کند و در چرخه فقر ماندگار شده است.

این سرنوشت تنها محدود به چند کودک نیست و تاسف‌بار آن است که روز به روز تعداد آنها بیشتر می‌شود. کودکان کارگری که دستمزد پدر و مادرشان حداقل‌ها را هم تأمین نمی‌کند و در آینده نیز دستمزد آنها توان پوشش مخارج کودکانشان را نخواهد داد. روز کارگر است و کارگران هنوز برای حداقل دستمزدی که حداقل مخارج را تأمین کند چانه زنی می‌کنند و بسیاری از آنها از همین حداقل نیز محروم‌اند. روز کارگر است و می‌دانیم امروز بعد از کلاس درس باز هم دخترکان و پسرکانمان به سر کارشان می‌روند و برای لقمه‌ای نان (دقیقا لقمه‌ای نان) می‌جنگند.